جمعه, ۱۵ دی ۱۳۹۱، ۰۸:۲۲ ب.ظ
کافی نیست
برای گل شدن روزگار کافی نیست
هزار دشت پر از لاله زار کافی نیست
در انجماد زمستان سرد فاصله ها
"دعای این همه چشم انتظار کافی نیست"
قطار وصل تو رفت و به خویش تکیه زدیم
به ایستگاه رسیدن سوار کافی نیست
ببار ابر بهاری ببار یخ زده ام
برای دست دعا اشک زار کافی نیست
ببخش باده ی خورشید را به شب زدگان
برای شب زدگان صبح تار کافی نیست
برای این که بیایی خدا دعا کرده است
چرا که سیصد و اندی سوار کافی نیست
بهار آمد و پا بر سر زمستان کرد
گل همیشه بهارم بهار کافی نیست
گر آدم شویم دوشنبه هم می آیی آقا