حبیب حاجی پور

شعر پاییز

یک پلک باز کن گره از زیر روسری

جمعه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۱:۴۳ ق.ظ

یک استکان خنده برایم میاوری

با چند حبه چشمک شیرین و شکری

حالا کنار چشمه ی تنهاییم بشین

تا محرم لبت کنم اسرار دیگری

بی تو فشار خون غزل افت کرده و ...

این دختران شعر ندارند مشتری

شب های شعر تا به سحر شمع می شوم

پروانه های زلف تو را ماه چادری

گل های باغ خانه ی ما عاشقت شدند

گل هل ندیده اند چنین ناز دختری

تا من به کفر زلف تو ایمان بیاورم

یک پلک باز کن گره از زیر روسری

  • حبیب حاجی پور

نظرات  (۵)

سلام متشکرازحضورگرمتون نوشته های من مثل نوشته های شمانیست که زیباولطیف باشه واحساس میکنم ازارزش وبم کم میکنه آخه نوشته داریم تانوشته راستی این شعرتون واقعاعالی بودمثل همه شعرای قشنگ دیگتون بازم متشکرم
جالب بود این شعرتون هم
  • مرتضی داوری
  • سلام عزیزم  از خوندن شعرات کلی حال کردم میتونم بگم کلا فوق العاده بود نمیدونی این شعرات منو تا کجاها که نبرد عالیییییییییی بود ادامه بده

    سلاااام آخ گفتی!!!!

    خیلی خیلی قشنگ بود بازم از این شعرای بنویس عشاق زیادن!

    ممنون

  • حبیب حاجی پور
  • باسلام!

    شما لطف دارید عزیز جان!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی