حبیب حاجی پور

شعر پاییز

چشمه تنهایی

دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۳۶ ب.ظ

یک استکان خنده برایم می آوری

با چند حبه چشمک شیرین و شکَّری

حالا کنار چشمه تنهایی ام بشین

تا محرم لبت کنم اسرار دیگری

بی تو فشار خون غزل افت کرده و...

این دختران شعر ندارند مشتری

شب های شعر تا به سحر شمع می شوم

پروانه های زلف تو را ماه چادری!

گل های باغ خانه ما عاشقت شدند

گل ها ندیده اند چنین ناز دختری

تا من به کفر زلف تو ایمان بیاورم

یک پلک باز کن گره از زیر روسری


  • حبیب حاجی پور

نظرات  (۵)

سلام . وبلاگ به همراه مطالب خوبی دارید ممنون میشم اگه به ما هم سر بزنید
www.ba133.blog.ir
  • احمد گلندی
  • سلام جناب حاجی پور عزیز لذت بردم از شعرتون خوش حال میشم به وبم یه سر بزنین و نظرتون رو بگین 
  • ❤ℳღℋÅℳℳÅԃ❤
  • ن بابا شمام اره اقای حاجی پور شعراتون عالیه
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    محمد شبانی
  • حبیب حاجی پور
  • باسلام و سپاس از مهرورزی شما عزیزان!
    خوشحالم که بعد از چند سال باز هم همون تلاش و علاقه به شعر رو دارین.
    موفق باشین.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی