حبیب حاجی پور

شعر پاییز

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۲۶
تیر

با شهریار چشم تو تبریز می شوم

چون سرزمین فارس غزل خیز می شوم

قدری جهان گشای جوینی بخوان ببین

تا فتح گیسوان تو چنگیز می شوم

در استکان قهوه تلخ خیال من

شیرین شوی برای تو پرویز می شوم

سرگشته تا خیال خودم نعره می زنم

وقتی که از لبان تو لبریز می شوم

اردیبهشت کن غزل را به خنده ای

چون فصل اخم های تو پاییز می شوم

  • حبیب حاجی پور
۰۸
تیر

مثل خطی موازی و بی انتها شدی

با من به قصد فتنه گری آشنا شدی

در چشم من نشستی و در قلب دیگران

آیینه تمام نمای ریا شدی

پس می زنی به دست و به پا پیش می کشی

این گونه بی وفا متناقض نما شدی

"یک روز روم روم و شبی زنگ زنگ زنگ"

جدأ چه زود نابغه سینما شدی

باید مسیر دیدن خود را عوض کنی

در پیش آینه به خودت مبتلا شدی

  • حبیب حاجی پور