حبیب حاجی پور

شعر پاییز

از اتحاد جماهیر زلف و چشم و لبت...

دوشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۱۰ ق.ظ

 

 

چقدر حوصله ها رنگ اضطراب شدند

و بی تو ثانیه ها "ضرب در عذاب" شدند

کبوتران غزل از حریم چشمانت

سروده اند و بدنام از این شراب شدند

از اتحاد جماهیر زلف و چشم و لبت

تمام فاصله ها بین ما خراب شدند

چقدر ثانیه ها از تو سیب نوشیدند

و در مسیر رسیدن به تو سراب شدند

کمی برای دلم آب خنده جاری کن

که خاطرات تو بر حلق دل طناب شدند

برای آنکه تو در حجله ی دلم باشی

هزار نسترن و نازنین جواب شدند

هنوز هم به خدا با دلم گلاویزم

و عشق بر در این انتظار می ریزم

  • حبیب حاجی پور

نظرات  (۲)

با سلام؛
بسیار عالی بود واقعا عکس جالب و غزلی پُر معنا هستش.
تبارک الله   مشخص بود اشعار برخاسته از یک ایده ی نو و با نگاه متفاوت بود . ضمنا تصویر زمینه و فونت هم عالی بود . اما چرا اشعارتون رو این قد کم  گذاشتین  رو صفحه؟
پاسخ:

درود بر شما؟

 اگه خدا بخواد کارای بهتر و بیشتری خواهم گذاشت!

میشه معرفی بفرمایید؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی